چند وقت پیش دیدید که با آمدن «کریس رونالدو»، تهران چطور منفجر شد. البته پیش از این چندبار دیگر هم انفجارهایی به لطف حضور افراد مهم در تهران رخ داده بود. «محمدعلی کلی» قهرمان بوکس آمریکایی، «شان پن» بازیگر معروف هالیوود، «ژولیت بینوش» بازیگر مطرح فرانسوی، «فرانتس بکنباوئر» فوتبالیست آلمانی، «ویگو مورتنسن» بازیگر آمریکایی ارباب حلقهها، «کریس دیبرگ» خواننده معروف ایرلندی، «کیتارو» آهنگساز نامدار ژاپنی، «رونی کولمن» پرافتخارترین قهرمان پرورش اندام و حتی «کلاوس ماین» خواننده گروه راک اسکورپیون به تهران آمده بودند؛ اما جدیدترین بمبی که در پایتخت منفجر شد، مربوط به حضور شاهزاده آلمانی، آئودی R8 V10 Plus میشود.
اوایل دهه 90 خودمان دوران اوج برو بیای خودروهای گذرموقت بود. تکبر، تفرعُن (خودنمایی)، تجربه کردن بهترینها و یا حتی دستیابی به آرزویی دیرینه، دلیلش هرچه میخواست باشد، آن روزها خودروهای گذرموقت، اتمسفر جدیدی را در خیابانها ایجاد کرده بودند. حتی با اینکه واردات آزاد بود و محصولات جدید بدون محدودیت حجم موتور میآمدند، ناگهان مثلاً سر و کله یک شِوی کوروت یا مرسدس SLS پیدا میشد. کادیلاک اسکالید میآمد و دوج چلنجر میرفت؛ اما در سالهای بعد با بحث تحریم و خروج آمریکا از برجام و سایر قضایا، واردات خودرو ممنوع شد که هیچ، رمقی برای رانندگی با گذرموقتها هم نماند؛ اما حالا یکی دو سالی است که روی کاغذ واردات خودرو آزاد شده ولی در عمل میبینیم که حضور مدلهای خاص با پلاک گذرموقت رونق بیشتری گرفته است. در این بخش از تست بررسی خودرو در باما به سراغ یکی از همین خودروهای گذرموقت تازه وارد رفتهایم.
آئودی R8 V10 Plus از کجا آمد؟
گذشته آئودی R8 از آیندهاش شروع میشود. شرکت دقیقاً 20 سال پیش در نمایشگاه فرانکفورت 2003 از کانسپتی رونمایی کرد که واقعاً یک دهه از زمان خودش جلوتر بود؛ این خودرو Le Mans Quattro نام داشت. لمان کواترو آنقدر انتزاعی و ساختارشکن بود که حتی فانتزیترین ذهنها هم نمیتوانستند تصور کنند، این شاهکار آیندهنگر روزی تبدیل به واقعیت میشود.
آئودی در سکوت کامل خبری پروژه جدید و مخوفی را روی لمان کواترو پیش برد. در 2004 گفته شد که شرکت میخواهد وارد فاز تولیدی یک چیز جدید شود؛ اما مشخص نبود این «یک چیز جدید» دقیقاً چیست. یک سال بعد در 2005 خبری آمد که میگفت شرکت قصد دارد ویرایش جدیدی را بهعنوان جانشین مدل مسابقهای R8 LMP معرفی کند. ارتباط بین اسم کانسپتی که رونمایی شده بود با خبر مربوط به توسعه یک LMP جدید (لمان پروتوتایپ) طرفداران آئودی را دلسرد کرد که انگار واقعاً نباید منتظر یک سوپراسپرت خیابانی باشند. سال بعد در 2006 بود که گفتند تستهای اولیه برای تولید انبوه آغاز شده و در نهایت در نمایشگاه پاریس همان سال آئودی شاهکار سحرآمیز خود به اسم R8 را معرفی کرد.
بررسی طراحی آئودی R8 V10 Plus
چند سالی است که استفاده از LED های خمیده در چراغ خودروها تبدیل به یک دستاورد بزرگ بصری از سوی خودروسازان شده است. در حالی که آئودی با R8 نزدیک به 17 سال پیش نشان داد که استاد مسلم بازی با LED است. طی این سالها شرکت در طراحی R8 به یک کمال متعالی رسیده است. به آنچه میبینیم نمیشود گفت هیولا. نمیشود گفت خشن. ساختاری که شبیه هیچیک از سوپراسپرتهایی که تا حالا دیده بودیم، نیست. زبان طراحی R8 انگار نسخهای بهشدت مدرنتر و فضاییتر از TT است. مفهوم «خط» در سرتاسر گرافیک این خودرو حرف اول را میزند.
در نمای جلو هنوز هم میتوان برتری فاحش این خودرو با سایر مدلهایی که ادعای آیندهنگری دارند را مشاهده کرد. کاسه چراغ، جلوپنجره، اسپلیتر و کاپوت همگی انگار ترکیبی یکپارچه از طراحی دماغه یک سفینه شکاری برای جنگهای ستارهای در قرن بعدی هستند. در نمای جانبی حس تشابه R8 با برادر کوچکترش TT بیشتر نمود پیدا میکند. دستکم این همخوانی روی شیب انتهایی سقف و هواکشهای جانبی ملموستر است. یکی از جذابترین طراحیهای این قسمت، محل قرارگیری دریچه سوختگیری است. ایدهای فوقالعاده که در اوج سادگی، حیرتانگیز از آب درآمده است.
راستش رینگهای R8 با اینکه خیلی مدرن به نظر میرسند ولی حقیقتاً آنقدر که انتظار داشتیم، خاص نیستند. شرکت میتوانست رینگهایی به مراتب پیچیدهتر و متناسب با طراحی بدنه انتخاب کند؛ اما پشت همین رینگها کالیپرهای بسیار بزرگی تعبیه شده است، که لوگوی ساده قرمز رنگ بخش Audi Sport روی آن خودنمایی میکند.
آئودی تمام توان طراحی خود را در بخش جلویی خرج کرد و وقتی به عقب R8 رسید گویی در این نما به ساده بودن راضی شده است. چراغ ساده، بال عقب ساده و سپر ساده. ولی سادگی این بخش بیدلیل نیست. توری بزرگی و سرتاسری زیر چراغها، اگزوزی که قطر آن از ارتفاع چراغ عقب بزرگتر است و دیفیوزری که هر تیغه آن مثل ساطور قصابی بلند شده، میگوید که یعنی آن پُشت مُشتها خبرهایی هست. داریم درباره محل قرارگیری پیشرانه این خودرو صحبت میکنیم. مگر میشود بلوک پیشرانه یک خودرو هم زیبا باشد؟ حتماً هست که آئودی آن را مثل اثر نفیس درون محفظهای شیشهای قرار داده.
داخل کابین دوباره خون به جوش میآید. دوباره شرکت آندروستندیول (قویترین دوپینگ استروئیدی) را مستقیماً به مغز تزریق میکند. غیر از طراحی دلفریب و پر از هیجان، واقعاً میخواهیم اعتراف کنیم که با پدیده عجیبی به اسم «لمس بالاترین سطح کیفیت فقط با چشم» روبرو هستیم. قطعات طوری به هم چفت شدهاند که حتی یک تار مو هم بین گپها فاصله نیست.
ترکیب رنگی داخل کابین R8 فقط مشکی و قرمز است. ریزهکاریهای بدون اغراق فیبر کربن هم اصالت عمیق آئودی را نشان میدهد. با چند ایده ساده، انرژی فوقالعادهای در فضا پخش میشود. از آن دکمه قرمز استارت/استاپ گرفته تا شصتی دایرهای Drive Select (انتخاب حالت رانندگی) روی فرمان. این وسط فقط گیر کار دریچه تهویه مطبوع است که خیلی بدقواره و بی حسابوکتاب سر جای خود چسبانده شده.
بررسی آپشنها و امکانات آئودی R8 V10 Plus
اگر بگوییم این خودرو آپشن چندانی ندارد، باور میکنید؟ یعنی آن آپشنهای محیرالعقولی که فکر میکنید را ندارد. چیزهایی که روی این R8 نصب شده، حتی یک کرهای 2020 هم دارد. دلیل این اتفاق هم که مشخص است؛ اسپرت بودن. یک خودروی مسابقهای-خیابانی معمولاً فاقد امکانات متعارف یک خودروی خانوادگی است. درست مانند الگویی که روی پورشه 911 هم اجرا میشود.
اصلاً لیست تجهیزات این خودرو خندهدار است. چراغ درون داشبورد، گرمکن شیشه عقب، جالیوانی، کفپوش موکتی، شیشه برقی با آنتیترپ، دکمه صندوقپران و اتصال بیسیم موبایل. خُب تا اینجای کار که تارا اتوماتیک 2 هیچ از آئودی R8 جلو است. کار شاق آئودی این بوده که نمایشگر پشت فرمان تمام دیجیتال است.
این هم بگوییم که اگر شما به نمایندگی آئودی بگویید چرا R8 V10 Plus مثلاً صندلی برقی یا دوربین 360 درجه ندارد، همانجا شما را بهعنوان یک فرد خطرناک برای جامعه تبدیل به تاکسیدرمی میکنند. به نظر شما بوئینگ AH-64E Apache (مرگبارترین هلیکوپتر دنیا)، کابل AUX برای پخش آهنگ دارد؟
بررسی مشخصات فنی آئودی R8 V10 Plus
معجزه اینجاست. راکتور 5.2 لیتری 10 سیلندر V شکل که به صورت تنفس میتواند 611 اسببخار قدرت و 580 نیوتنمتر گشتاور تولید کند. خبر داغ این است که پیشرانه این خودرو ساخت لامبورگینی است. با این تفاوت که ایتالیاییها توانستهاند از آن 631 اسببخار (در ویرایش Performante) بیرون بکشند. به هر حال هرچه باشد فولکسواگن مالک هر دو برند است.
طول 4.4 متری برای یک کوپه دو نفره واقعاً زیاد است. عجیبتر آنکه عرض R8 با تویوتا لندکروزر یکی است (هر دو 1970 میلیمتر). یکی از دلایل این ابعاد حجیم، افزایش پایداری خودرو با بیشتر کردن فاصله عرض (Track) بوده است. البته این خیلی هم خبر خوبی نیست. ضریب اصطکاک این خودرو اصلاً عدد خوبی را ثبت نکرده. ضریب درگ R8 V10 حتی از شاسیبلند ولوو XC40 هم بدتر است.
شباهت آئودی R8 و لامبورگینی هوراکان فقط در پیشرانه نبوده. این آلمانی و آن ایتالیایی هر دو از جعبهدنده مسابقهای Graziano DL800 ساخت شرکت DANA آمریکا استفاده میکنند. این جعبهدنده 7 سرعته دوکلاچهای که با انتقال قدرت به هر دو محور عقب جلو باعث میشود تا سازه 1.6 تنی این خودرو طی 3.2 ثانیه به سرعت 100 کیلومتر برساعت برسد. سرعت نهاییاش 331 کیلومتر برساعت ثبت شده است.
چرا هِی میخواهیم لامبو را به رخ آئودی بکشیم؟ چون شتاب صفر تا صد هوراکان پرفورمانته 2.9 ثانیه است. البته در سرعت نهایی رکورد R8 بهتر بود.
تجربه رانندگی با آئودی R8 V10 Plus
این یک ملاقات تقریباً رسمی است. در یک مهمانی جدی که نمیشود «خر پلیس» بازی کرد. یا مثلاً در موزه حیات وحش که نمیشود لُپ اورانگوتان را کشید. پس نباید توقع داشته باشید با این خودروی چند میلیاردی دل به دریا بزنیم و گازبازی کنیم. یک دور کوتاه و والسلام.
پشت فرمان، حس نشستن روی صندلی دندانپزشکی را داشتیم. راحت ولی پر استرس. نه فقط به خاطر اینکه سوار تنها آئودی R8 V10 Plus کوپه کشور شدیم. بیشتر به این دلیل که فضای داخلی بسیار پرحرارت و ملتهب بود. ارکستر بزرگی را تصور کنید که برای شروع یک سمفونی سنگین به دستهای کنداکتور (رهبر ارکستر) نگاه میکنند. چه سکوت ترسناکی. همهچیز برای یک بمب گوشنواز صوتی که روح را به لرزه درمیآورد، آماده است. این همان سکوتی است که قبل از زدن دکمه استارت همهجا را فرا گرفته. انگار 40 نوازنده سوپاپ، منتظر کوچکترین اشاره برای دمیدن در لولههای قطور اگزوز و تبدیل شدن به توبا (بزرگترین ساز بادی) هستند.
لمس دکمه قرمز استارت، یک بوق ریز و بوووووم. خُب مشخص است که اصلاً این خودرو مناسب روشن کردن در پارکینگ خانهها نیست. لرزه و رعشهای که R8 به راه انداخت را قبلاً حتی با هامر H2 و کوروت C8 هم تجربه نکرده بودیم. نگفتیم بلند. گفتیم مهیب.
سیستم کواترو در حالت عادی فقط در سرعتهای پایین نیرو را بین دو محور منتقل میکند و هرچقدر که سرعت بالاتر میرود، نیروی به سمت محور عقب بیشتر میشود. اینی که گفتیم را در حرکت تست نکردیم. از روی کاغذ خواندیم. آئودی فوق یکی از معدود سوپراسپرتهای واقعی بازار بود که میدان دید خوبی برای راننده فراهم میکرد. اگرچه که R8 خودش را یک GT (گرند توریسمو) معرفی نمیکند ولی مشخص است که میتوان برای مسافرتهای کوتاهمدت روی آن حساب کرد.
با اینکه مثل هر اسپرت دیگری، به منظور افزایش چسبندگی این خودرو نیز به سیستم تعلیق ریسینگ و فشرده مجهز و ارتفاع از سطح زمینش بسیار کم بود، ولی در برخورد با دستاندازها و پستی بلندیها خویشتندار و فروتن بود. البته در این میان نباید از نقش تایرهای 20 اینچی میشلن صرفنظر کرد. فرصت و اجازه بیشتری برای سر و کله زدن با این نگین سبزپوش را نداشتیم. تازه داشتیم از پای طاووس بالا میآمدیم و به جاهای خوبش میرسیدیم که صاحب ماشین از دور چشمک زد.
راستی گفتیم که این تنها R8 V10 Plus «کوپه» کشور است. خبرهایی داریم که یک نمونه اسپایدر (روباز) همین خودرو با همین رنگ هم بهصورت گذرموقت وارد شده است.
عکاس: عرفان اسلامپناه
source