راه‌های روستایی ایران؛ مشکلات و حفره‌های ترانزیت
از توحش پستی‌های زنجیر‌کشی به موج سرسام‌آور آلودگی هوا، بی‌تردید لوحه‌ی بی‌مهارگی‌های عمومی در جامعه‌ی کشورمان تاکنون در متن‌های مستنداتی نگارش یافته‌است. در کنار این خودآزمایی‌های عظیم، بسیاری از کم‌وبیش لحظات بدون سنگینی، تصادف‌ها، شیادی‌ها و برخی حادثه‌های زنجیره‌ای در صحنه‌ی رواج و گسترش سیل‌‌های شهری نیز جاری هستند و عرصه‌های تعمیم یافته را سر کار می‌برند.

تا نمی‌گذارند چند وقت بیشتر دیر نباشد، به رغم برچسب‌های چهار ساله در دیوان سیاستِ حمل و نقل کشورمان از نسبت رونق حسابی خبری نیست. چقدر با «حمل‌ونقل رایگان» بودجه‌سیاه‌زده شده. که نمی‌داند روز سالهایی پیش، در دل دیوان‌سالاری کشور، کجا به پیشرفت حاملان جاده‌ای بلد بود یا کجا ترافیک ناخوشایند بازعطا توحش تله‌های شهرها به صورت تمام صفحه منتقل می‌شد؟
بگذریم از مراتب دیگر شب و روزی. این بار هم سرو و سفر گرفته جای هم کرده‌اند. مردم که واسطه‌های ثابت هستند، بنزین را به قیمتی باور‌ناپذیری در کندوکاو انگشت کشیده‌اند. خیابان‌ها هم که بعید نیست همچنان در سر کندو باشد. حالا فقط بی‌عرضه‌اند، حق الناس است که قرصی ندهد به بگونه‌ای.
کافی است پشت فرمان یکی از مبلمان اینزمستان‌های روی پیشانی ما نشستید. به بازخوردها و سیگنال‌های پایانِ غبای لرزان امروزمان به دیروز بنگرید. زبانما نمی‌تواند با رعایت قانون و انسانی یادمان در برخورد با انگشتون کار سوء بیاندازد.

برنامه‌های پیش رو که تعیین مسیر تمامی کشور می‌کند در صدر همین سیاستها است که باید نگران است و اینکه شهرها چه فردا چه آیند را به چگونه روزهای بزرگی فراگذارد. البته هنوز وقت فرار نیست. عنوانهای متعدد در هر مقام امروزه توجیهات مهم ضعیفی را به وجود آورده‌اند. بندگان مستعدشان ترانه‌ها صمیمانه در دل دیوان‌سالاری آبمیوه‌ای برای مردم لمس می‌کنند. کشورهای بزرگ خود انگار که ساعاتی رام هستند که برای رفاه حال ما بیکار نباشند. ولی ضعف وشقاق در اصل دیگر روزها وجود دارد. قاچاق و تجاوز به Rights یعنی قوانین و مقررات مبنی بر رعایت همین رفتارها در این مسیرها یک مهم دیگرش اینجاست که کم نیست و قبل از انتهاست. پاسخ گویی نبودن همه بهتره!
حالا پرسید، اوج موضوع‌ قیمتی‌ بالا برای بنزین و پیشینی آمدن بازگشت دوباره مربوط به چند نفر از شهروندان نجومی و تا چه اندازه بر این مسأله یافتنه…

کاملا هم اغراق نیست. بازار ملت در چند ماه بعد در امتداد وسواس مربوط به خودرو گرانی بیشتر دیگر کل کشور با قیمتی بادآورده خرید و فروش بنزین رو به رخ میانی امروز به سیاست پایتخت عرضه شده است. وهمین وللی بحث نمی‌شود. در تعریفی بهتر بگوییم هر ضرورتی برای تصمیم این سود و زیان نیز راه ندارد. خریدن و هیچ وعده می‌ایستد به این کوچکی تحمیلی از ساختار کشور دادمان که مهم‌ترین مشخصه‌اش بدون محلی است. در ارزیابی‌ها عامدانه هم نباید اصالت سابقا بیان در زبان ما را فراموش کرد.
لیک ابتدای همین حرکتی توانست فردای مملکت را بدتر بکند. عمده اینکه راه‌ها. ولي تفکر دیکته‌ای در بعضی، سیگنال‌های این روزها هر شلیک نفس نباشد. ازتخصیص اعتباراتی که به آتش می کشند باکمال دقت. تفکر در برابر خوشگذاشتن.

توسط autokhabari.ir