ناترازی برق در ایران در سال ۱۴۰۱ به ۱۰هزار مگاوات رسید. این ناترازی علاوهبر موضوعاتی نظیر تعرفهگذاری ناکارآمد، انحصار دولتی و خصوصیسازی معیوب، بیشتر ناشیاز کارایی به شدت پایین نیروگاههای برقی و تلفات شبکه انرژی بوده است.
با گذار به خودروهای برقی ممکن است این ناترازی به شدت افزایش یابد بنابراین سیاستگزاران این حوزه قبل از هر تصمیمی باید تاثیر این گذار بر تقاضا، سیستم توزیع، سیستم انتقال، تولید و تسهیلات و تجهیزات را در برنامهریزیهای خود وارد کنند.
کشور باید برنامهریزی دقیق سیستم انرژی را براساس مدلسازی و شبیهسازی برای ارزیابی تاثیر حملونقل برقی بر سیستم انرژی خود، ازجمله تولید و مهمتر از آن، شبکه انتقال و توزیع انجام دهد. چنین تحلیلهایی به برنامههای سرمایهگذاری و اصلاحات تنظیمگری کمک میکند که سیستم انرژی را برای پذیرش گسترده شکل میدهد.
یکی از عناصر مهم مدیریت تقاضا، اصلاح بسیاری از انحرافات در قیمت برق و سوخت خواهد بود.اصلاح قیمتگذاری، یکی از مهمترین عوامل مدیریت تقاضا خواهد بود.
برای اصلاح ساختار تعرفه انرژی، ابتدا باید از ساختارهای تعرفه افزایشی به سمت قیمتگذاری خطی حرکت کرد تا افزایش تقاضای شارژ خودروهای برقی باعث افزایش چشمگیر هزینه صاحبان آنها نشود.
برای کنترل تقاضای برق در ساعات پربار، باید از قیمتگذاری مبتنیبر زمان استفاده (Time of use)، استفاده کرد که در آنها در ساعات پربار، قیمت برق بالاتر است.
تجربه نشان میدهد این روش بهخوبی کار میکند و بسیاری از صاحبان خودروهای برقی زمان شارژ را در پاسخ به سیگنالهای قیمت تنظیم میکنند.
با اجرای این روش، کاربران از نرخ پایینتر و شرکتهای برق از جلوگیری از سرمایهگذاریهای اضافه سود میبرند و تغییرات تقاضای برق و بهبود زیرساخت شبکه برق کاهش خواهند یافت. اما برای جلوگیری از اثرات جانبی ناخواسته، باید طرحهای این روش قیمتگذاری با دقت طراحی شود.
برای تضمین بیشترین منافع ممکن برای موضوعات زیست محیطی و کاهش آلودگی با استفاده از خودروهای برقی، سیاستگزاران و شرکتهای برق باید با بهبود بهرهوری انرژی در امتداد زنجیره تامین برق و همچنین سبز کردن تولید برق در تمام تصمیمات سیاستی به پیشرفت خود ادامه دهند.