درحالیکه در اوایل دههٔ ۹۰ پورشه با ورشکستگی و نابودی فاصلهٔ زیادی نداشت، مدلهای جدید باکستر و کاین به ناجی شرکت تبدیل شدند.
در اوایل دههٔ ۹۰، پورشهٔ در لبهٔ پرتگاه سقوط قرار گرفته بود و برندی که به خاطر خودروهای اسپرت افسانهای مثل ۹۱۱ و ۹۵۹ بسیار قابلاحترام بود، در آستانهٔ سقوط مالی قرار داشت. رکود اقتصادی اواخر دههٔ ۸۰ و اوایل دههٔ ۹۰ همراه با سوء مدیریت داخلی و ناتوانی در انطباق با تقاضای در حال تغییر بازار، شرایط سختی را برای این برند آلمانی رقم زده بود. پورشه مجبور شد خود را از نو شکل دهد و در استراتژیهای آیندهاش تجدیدنظر کند تا از سرنوشتی که برای بسیاری از سازندگان خودروهای اسپرت پیش آمد نجات پیدا کند. باکستر و بعداً کاین که از دل این آشفتگیها بیرون آمدند، نقش مهمی در تبدیل پورشه به یکی از سودآورترین خودروسازان جهان داشتند؛ بنابراین، در ادامه قصد داریم با نگاهی دقیقتر به سرگذشت این شرکت، ببینیم کدامیک از این دو مدل واقعاً باعث نجات پورشه شدند.
شرایط وحشتناک پورشه در دههٔ ۹۰
برای درک اهمیت عرضهٔ باکستر و کاین باید بدانید که وضعیت پورشه در دههٔ ۹۰ چقدر بد بود. این شرکت درگیر مشکلات بسیار زیادی بود که هم از عوامل خارجی هم اشتباهات استراتژیک داخلی ناشی میشدند. عامل خارجی، رکود اقتصادی جهانی در اواخر دههٔ ۸۰ و اوایل دههٔ ۹۰ بود که باعث شد مصرفکنندگان از کالاهای لوکس فاصله بگیرند و درنتیجه پورشه با کاهش فروش خودروهای سالخورده و گرانقیمت خود مواجه شد. علاوه بر این، صنعت خودروسازی در حال تغییر به سمت خودروهای کاربردیتر بود و مصرفکنندگان به سدانها، خودروهای اسپرت ارزانقیمت مثل مزدا میاتا و از همه مهمتر، شاسیبلندها علاقهمند شده بودند. این تغییر پورشه را غافلگیر کرد زیرا خودروهای در حال تولید شرکت در آن زمان یعنی ۹۱۱ و ۹۶۸ هردو مدلهای اسپرت گرانقیمتی بودند.
علاوه بر این، پورشه در فرآیند تولید ناکارآمدی که از دههها ساخت خودروهای دستساز سرچشمه میگرفت گرفتار شده بود. هرچند این روش تولید زمانی که تنها چند هزار دستگاه خودرو از کارخانهٔ شرکت خارج میشد جواب میداد اما برای تیراژ بالا مناسب نبود. این شیوه، پرهزینه و زمانبر بود و تولید خودروهای شرکت را گران تمام میکرد آنهم در زمانی که درآمد اکثر مردم جهان کاهش پیدا کرده بود. علاوه بر این، با عرضهٔ خودروهایی مثل کوروت C4، آکورا NSX و نیسان ۳۰۰ZX، پورشه رقبای بیشتری پیدا کرده بود. به خاطر همهٔ این عوامل، فروش شرکت از بیش از سالانه ۵۰ هزار دستگاه در اواسط دههٔ ۸۰ به تنها حدود ۱۴ هزار دستگاه در سال ۱۹۹۳ رسید. درنتیجه، مقامات پورشه دریافتند که شرکت باید فرایندهای تولید خود را مدرن کرده و سبد محصولات خود را احیا کند. هدف توسعهٔ مدل جدید بود که بتواند خریداران جوانتری را جذب کند و با بهرهوری بیشتری تولید شود. بدین ترتیب، در سال ۱۹۹۱ کانسپت رودستر دونفرهٔ موتور وسطی به هیئتمدیره معرفی شد.
باکستر متولد میشود
باکستر که در سال ۱۹۹۶ معرفی شد، با قیمت ارزانتر و ظاهری مشابه ۹۱۱ نسل ۹۹۶، فاصلهٔ زیادی با ساختههای سنتی پورشه داشت. در این خودرو از قطعات مشترک زیادی استفاده شده و دماغه، درها، چراغهای جلو و بسیاری از دیگر قطعات آن از ۹۱۱ گرفته شده بودند. این باعث شد پورشه بتواند هزینهها را کاهش دهد و به قیمت ارزانتر و کیفیت ساخت بهتری برسد. هرچند این شرکت قبلاً خودروهای اسپرت موتور وسطی مثل ۹۱۴ را تولید کرده بود ولی باکستر اولین خودرو پس از چند دهه با چنین ترکیبی بود که هندلینگ و تعادلی عالی را به همراه داشت. تصمیم به ساخت یک مدل ارزانقیمت ریسک بزرگی بود زیرا اگر جواب نمیداد، کار شرکت تمام بود.
پورشه نیاز داشت طیف مشتریان خود را گسترش دهد و خریداران جدیدی را جذب کند که قبلاً پورشه نداشتند. با این کار، خریداران دائمی شرکت افزایش پیدا میکردند و در آینده میتوانستند مدلهای گرانتری مثل ۹۱۱ را بخرند. باکستر موفقیتی فوری را به دنبال داشت و خیلی زود به پرفروشترین خودروی پورشه تبدیل شد. فروش بالای باکستر نهتنها سرمایهٔ موردنیاز برای پورشه را فراهم کرد بلکه نشان داد که این شرکت میتواند در بخش خودروهای اسپرت ارزانقیمت هم با موفقیت رقابت کند. علاوه بر این، معرفی باکستر نقطهٔ عطفی در رویکرد پورشه به توسعهٔ محصول بود و نشان داد این شرکت میتواند خودروهایی تولید کند که هم مطلوب و هم سودآور هستند.
کاین میآید
تصمیم برای ساخت یک شاسیبلند هم در داخل پورشه و هم بین خریداران این شرکت بسیار بحثبرانگیز بود. خیلیها اعتقاد داشتند پورشه با تولید خودرویی که اسپرت نیست، از ریشههای خود فاصله خواهد گرفت. بااینحال، تیم مدیریت شرکت به رهبری «وندلین ویدکینگ»، مدیرعامل، متوجه شد که بازار جهانی خودرو در حال تغییر است. در آن سالها، محبوبیت شاسیبلندها خصوصاً در بازار آمریکای شمالی رو به افزایش بود و خریداران خودرویی میخواستند که تجمل، پرفورمنس و کارایی را در پکیجی که مناسب خانوادهها باشد ترکیب کند. کاین برای برآورده کردن این نیازها و وفاداری به DNA پرفورمنس محور پورشه طراحی شد. این خودرو با همکاری فولکسواگن که به توسعهٔ توآرگ مشغول بود ساخته شد و باعث شد پورشه از تخصص فولکسواگن در طراحی و تولید شاسیبلند بهرهمند شود.
پورشه برای رقابت با بهترین شاسیبلندهای جهان، کاین را به سیستم مدیریت کشش، گیربکس کمکی ضریب سنگین و قفل دیفرانسیل مرکزی مجهز کرده بود ولی کاین قرار نبود صرفاً یک شاسیبلند باشد بلکه باید در وهلهٔ اول یک پورشه میبود و بنابراین، حداکثر سرعت بیش از ۲۵۰ کیلومتر بر ساعت و هندلینگی در حد خودروهای اسپرت برای آن ضروری بود. کاین از همان ابتدا به یک موفقیت تجاری تبدیل شد. پیشرانههای قدرتمند، هندلینگ دقیق و کابین مجلل آن باعث شد کاین نهتنها در بین خریداران قبلی پورشه بلکه بین خریداران جدیدی که خواهان پورشهای با قابلیت استفادهٔ روزمره بودند محبوبیت زیادی پیدا کند. حاشیهٔ سود و فروش بالای کاین در بازارهای کلیدی مثل آمریکا و چین، بودجهٔ موردنیاز پورشه برای سرمایهگذاری در تکنولوژیهای جدید و توسعهٔ سبد محصولات خود با مدلهایی مثل پانامرا و ماکان در سالهای بعد را فراهم کرد.
مهمتر اینکه موفقیت کاین به پورشه ثبات مالی برای ادامهٔ سرمایهگذاری روی خودروهای اسپرت خود را فراهم کرد تا مدلهایی مثل ۹۱۱، باکستر و کیمن بهطور مداوم بهبود پیدا کنند و این شرکت همچنان به ارائهٔ بهترین خودروهای اسپرت جهان ادامه دهد.
کدام خودرو پورشه را نجات داد؟
باکستر و کاین هردو نقش مهمی در عقب کشیدن پورشه از لبهٔ پرتگاه سقوط داشتند ولی با اینکه باکستر ناجی اولیهٔ این شرکت بود، کاین توانست پایههای پورشه را در بلندمدت محکم کند. هرچند باکستر با افزایش جذابیت این برند و کاهش هزینههای تولید، ثبات مالی موردنیاز پورشه را در اواسط دههٔ ۹۰ فراهم کرد ولی این کاین بود که موفقیت درازمدت پورشه را تثبیت کرد. این شاسیبلند، پورشه را به بخش جدید و بسیار سودآوری وارد کرد و سرمایهٔ زیادی را برای شرکت آلمانی فراهم ساخت؛ بنابراین، هرچند باکستر و کاین هردو برای احیای پورشه ضروری بودند اما تأثیر کاین عمیقتر و ماندگارتر بود.
source