جگوار یکی از نخستین برندهایی بود که خودرویی تمام برقی را به بازار معرفی کرد اما چرا شکست خورد؟
خودروسازی بریتانیایی جگوار در سال ۱۹۳۵ بنیان نهاده شد. این برند انگلیسی در طول حیات خود با مشکلات اقتصادی بسیار زیادی دستوپنجه نرم کرد تا اینکه فورد آن را در سال ۱۹۹۰ خریداری کرد و سپس در سال ۲۰۰۸، به خودروسازی هندی «تاتا موتورز» واگذار کرد. از آن زمان، جگوار پیشرفتهای قابلتوجهی را زیر مدیریت هندیها تجربه کرد؛ اما این دیری نپایید که این شادکامی رنگ باخت و جگوار بهطور رسمی اعلام کرد که تولید تمام محصولاتش بهجز شاسیبلند F را متوقف خواهد کرد.
برند یادشده هیچگاه مشکل شناختهشدن نداشت و با تولید مدلهای اسپرت و لوکس همواره جزو یکی از معروفترین خودروسازان جهان به شمار میرفت. مسئله اصلی جگوار، کلاس خودروهایش بود. بیدلیل نبود که تقریبا تمام خودروسازان جهان در میانه سالهایی ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ به تولید شاسیبلندها و کراساوورها روی آوردند؛ آنها بهدنبال بقا بودند و مجبور شدند تا به نیاز بازار پاسخ دهند. جگوار هم از این قاعده مستثنا نبود. پس از آغاز مدیریت هندیها و ترکیب با لندروور، مدیران جگوار سه سدان را برای رقابت با آلمانهایی مانند بیامو سری ۳، یک مدل اسپرت برای رقابت با ۹۱۱ و یک مدل برقی به نام آی-پیس را روانه بازار کردند. درحالیکه وظیفه تولید تولید مدلهای بلندقامت برعهده لندروور بود.
برند جگوار-لندروور یا همان «JLR» در میان سالهایی ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ با رشد فروش مواجه شد تا اینکه در سال ۲۰۲۲ به مرحله آغازین خود بازگشت و سرانجام همه مدلهایش بهجز F پیس را برای نوسازی دوباره کنار گذاشت. مشکل این بود که جگوار بخشهایی از بازار را هدف قرار داده بود که رقبایی بسیار قدرتمند بر آن حکومت میکردند و این برند انگلیسی نمیتوانست با قیمت و ارزشگذاری آنها رقابت کند. جگوار حتی در بخش شاسیبلندها هم مغلوب همتیمی خود، لندروور، شد.
همه خودروسازان تلاش میکنند در بخشهای مختلف، تاج پادشاهی را بر سر محصول خود بگذارد. در دورهای، برندهای مختلف دنیا تلاش کردند تا رقبایی درخور را برای تنگکردن عرصه بر آئودی، مرسدسبنز و بیامو عرضه کنند. حاصل این تلاش، تولد مدلهایی مختلف از سوی برندهای لکسوس، کادیلاک، آلفارومئو و جگوار بود. مدل بالارده سدان CT4-V کادیلاک موفق شد تمرکز بیشتری را روی راننده بگذارد و لکسوس گزینه بهینهتری را در اختیار مردم قرار میداد اما نسخه پایه هیچیک از این خودروها توان رقابت با بیامو سری ۳ را نداشت.
با این وجود جگوار موفق شد با جایگذاری یک V8 سوپرشارژر درون سدان متوسط خود و همراه کردن آن با قدرت بیشتر، کیفیت داخلی بالا و جعبهدنده ۸ سرعتی خودکار خودرویی درخور را بیافریند که حداقل در چند زمینه توان بهچالش کشیدن سدان باواریایی را داشت.
مدل اسپرت F تایپ هم با تکیهبر موتور V8، جعبهدنده دستی و سیتم چهارچرخ محرک مرزی میان کوروت آمریکایی و ۹۱۱ اروپایی بود. سدانهای XF و XJ هم امکانات خوبی را ارائه میکردند و میتوانستند در بازار رقابت کنند اما این ورق با تغییر روند صنعت، دگرگون شد و جگوار را ناکام گذاشت. بهروزرسانی جزئی خودروهای این برند درکنار رقبایی که هر روز ویژگی جدیدی را به محصولاتشان اضافه میکردند، چندان چشمگیر به نظر نمیرسید.
مالکان برند مشترک تصمیم گرفتند که لندروور را در بازار کنونی خود نگه دارند و جگوار را یک بار دیگر وارد ریسک کنند. به این ترتیب، برنامه بر آن است که جگوار در آینده به خودروسازی تماما برقی تبدیل شود و و با ورود به بازار خودروهای لوکس-اسپرت بالاردهتر، با برندهایی چون بنتلی و پورشه رقابت کند؛ درست همان کاری که لوتوس درحال انجام آن است اما در ایجاد ثبات مانا، دستوپا میزند.
وقتی به روند رشد جگوار در دو دهه اخیر نگاه کنیم، میبینیم که سقوط آن تاحدودی منطقی به نظر میرسد. در حالیکه برندهای جاافتادهتر و بزرگتر مانند مرسدسبنز روندی پیوسته را برای رشد طی میکردند، جگوار به رشدی ناگهانی دست پیدا کرد و با بهترینهای بازار رقابت کرد. با این وجود در حفظ قدرت و بهچالشکشیدن آنها ناکام ماند؛ چرا که بازی صنعت چیزی به نام برد و باخت ندارد. آنچه در تجارت در مقیاس بزرگ معنا دارد، دوام بیشتر و پررنگتر است. موردی که جگوار از هنوز به آن نرسیده است. از دید شما، چه عوامل دیگری باعث سقوط این برند خودروسازی شد؟ کدام مدل جگوار را مهمترین میدانید؟
source