افراد زیادی هستند که سال‌های سال به یک برند خودروسازی وفادار باقی می‌مانند اما آیا این کار درست است؟


وفاداری به یک برند خودروسازی بین خریداران خودرو به ویژه در کشورهایی همچون آمریکا اهمیت زیادی دارد. برای برخی افراد، برند خودرو حتی بیش از گرایش‌های سیاسی آن‌ها مهم است و در برخی خانواده‌ها وقتی یکی از اعضای خانواده بجای فورد F-150 با شورولت سیلورادو به خانه می‌آید بگومگوی زیادی رخ می‌دهد؛ اما وفاداری به یک برند کار احمقانه‌ای است و احتمالاً باعث می‌شود شما نتوانید با پولی که برای به دست آوردنش زحمت زیادی کشیده‌اید بهترین خودرو را بخرید. اگر از شنیدن این جملات ناراحت شدید بهتر است تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.

اکستریم VX اکستریم VX

دلایل گوناگونی برای وفادار ماندن یک فرد به برند خودروسازی وجود دارد. از یک طرف ما احساس می‌کنیم خریدهای متعدد از یک برند باعث می‌شود با آن آشنا شویم. در واقع با این کار می‌توانیم به راحتی کنترل‌های مختلف داخل کابین، سیستم اطلاعات سرگرمی و… را در دست داشته باشیم. از طرف دیگر انسان بنده عادت است و ما علاقه داریم چیزهای زیادی تغییر نکنند. تغییر کردن سخت است چراکه باعث ورود ما به دنیای ناآشنا می‌شود. داشتن یک باور اساسی مبنی بر اینکه یک برند خاص بهترین است از نظر روانی شبیه بزرگ شدن انسان بر اساس یک سیستم اعتقادی خاص خواهد بود. این کار به یکی از اصول هویتی شما بدل می‌شود؛ بنابراین زمانی که یک باور عمیق با چالش مواجه می‌شود، طبیعی است که مغز انسان درباره درست یا نادرست بودن آن اعتقاد سؤالاتی بپرسد. همین نکات روانشناسی است که بحث کردن در مورد موضوعات مخالف در اینترنت را بدون هرج‌ومرج و تعصب غیرممکن می‌کند؛ اما آیا شما ترجیح می‌دهید یک باور اساسی با چالش مواجه شود و نتیجه بهتری داشته باشد یا اینکه همیشه درجا بزنید و تکامل نیابید؟ برای دوست داشتن برندهای موردعلاقه دلایل مختلفی وجود دارد از جمله:

  • بزرگ شدن با این برند در یک خانواده
  • خرید اولین خودرو از آن برند
  • تجربه مالکیت بسیار خوب با آن برند
  • احساس اینکه آن برند هویتی مشابه با باورهای خودرویی شما دارد
  • شهرت بسیار خوب درباره قابلیت اطمینان بالا

ما تنها به برخی از این دلایل اشاره کردیم؛ اما یک مشکل وجود دارد! با اینکه دلایل ذکر شده می‌توانند در زمان خرید اولین خودرو قابل‌قبول باشند اما باور به همین عقاید بدون بررسی مجدد آن‌ها در بازه‌های زمانی مختلف کاملاً اشتباه خواهد بود. باید دانست هویت یک خودروساز دائمی نیست. البته که ما قبول داریم خرید خودرو امری احساسی است و معمولاً دومین خرید فیزیکی بزرگ در زندگی پس از خرید خانه به شمار می‌رود و همانند لباسی که می‌پوشیم، خودروها نیز نشان دهنده شخصیت ما هستند اما درست همانند تغییرات یک انسان در طول زمان، برندهای خودرویی نیز تغییر می‌کنند. با اینکه شاید ما احساس کنیم ایده آل‌های یک خودروساز در زمان خرید اولیه مشابه ما هستند اما چند سال بعد این موارد تغییر خواهند کرد. چرا؟ چون خودروسازان به کسب‌وکار خود می‌اندیشند.

باید دانست خودروسازان به دنبال تولید خودرو نیستند بلکه خواهان به دست آوردن سود هستند و از خودروها به همین منظور استفاده می‌کنند. خودرو یک محصول است به این معنی که همیشه تحت تأثیر هر محصول دیگری که می‌خریم قرار می‌گیرد. خودروسازان همیشه هزینه و سرمایه‌گذاری صرف شده را سبک‌سنگین می‌کنند تا حداکثر سوددهی را داشته باشند و در پایان هر فصل سهامداران و اعضای هیئت‌مدیره را راضی کنند. شاید شما یک خودروساز را از صمیم قلب دوست داشته باشید اما شما برای آن برند فقط یک عدد روی کاغذ هستید و در آمارها ذکر می‌شوید.

خودروسازان به‌صورت دوره‌ای خود را بازیابی می‌کنند و هویت خود را مجدداً تنظیم می‌کنند تا بهترین عملکرد را در بازاری خاص داشته باشند. برای مثال می‌توانیم از تویوتا نام ببریم که ۲۰ سال پیش کل محصولات آن با خودروهای ارزان‌قیمت و مطمئن اما کلافه کننده و پیرمردی شناخته می‌شدند. خرید یک تویوتا به دنیا نشان می‌دهد که شما بویی از مد نبرده‌اید و خودرو را فقط یک نوع لوازم کاربردی می‌دانید که شما را از نقطه A به B می‌برد و این کار را با کمترین هزینه ممکن انجام می‌دهد. در همان زمان بی ام و به عنوان برندی که موردعلاقه رانندگان بود شناخته می‌شد. “لذت ناب رانندگی” چیزی بیشتر از یک شعار بازاریابی بود. از سری ۳ نسل E90 گرفته تا M5 و حتی سری ۷، بی ام و باعث می‌شد شما حس یک قهرمان را داشته باشید. همین حس به شما القا می‌کرد که مهندسان بی ام و به لذت بردن شما در حین رانندگی اهمیت می‌دهند.

اما پس از ۲۰ سال بی ام و دیگر مترادف با شعارهای پیشین نیست. حتی فکر می‌کنیم این برند واقعاً دیگر اهمیتی به طرفداران نمی‌دهد. جدای از برخی مدل‌های M، اکثر سبد محصولات بی ام و روی لوکس بودن و تکنولوژی تمرکز کرده‌اند. با اینکه خودروهای بی ام و از نظر سرعت و قدرت هیچ کمبودی ندارند اما قربانی فلسفه پلی‌استیشن شده‌اند و لذت ناب رانندگی چند سال قبل را ارائه نمی‌کنند. اگر خواهان یک سدان مخصوص راننده در کلاس مشابه بی م و سری ۳ هستید آلفارومئو جیولیا یا آکورا TLX را انتخاب کنید. این خودروها با شما صحبت خواهند کرد.

و زمانی که پشت فرمان یک تویوتای مدرن می‌نشینید، کل تصویر ذهنی قبلی از این برند محو خواهد شد. در واقع خبری از تویوتا خسته کننده نیست و برعکس، برخی محصولات این شرکت بسیار هم هیجان‌انگیز ظاهر می‌شوند. حتی مدل‌های مشهور و رده میانی نیز حس کرختی مشهور قبلی را ندارند و راو ۴، کمری و یا کرولا باعث می‌شوند شما بخندید. این تنها دو مثال از برندهایی بود که تغییرات وسیعی داشته‌اند هرچند شرکت‌هایی هم هستند که در دوره‌ای کوتاه‌تر تغییر کرده‌اند. از جمله برندهایی که در ۱۰ سال اخیر تغییرات گسترده‌ای داشته‌اند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تبدیل هیوندای از برندی خسته کننده به شرکتی هیجان‌انگیز
  • تبدیل مرسدس AMG از پرفورمنس موشک مانند به عملکرد رده پایین‌تر
  • تبدیل کادیلاک به برندی شیک و جذاب
  • از دست رفتن کل اعتبار و جذابیت نیسان
  • افول سوبارو و تبدیل شدن به برندی معمولی

فولکس‌واگن یک مثال جالب دیگر است. زمانی که نسل ششم گلف GTI تولید شد، این خودروساز به خاطر کیفیت ساخت باورنکردنی خود شناخته می‌شد. در واقع کابین گلف نسل ششم حس و حالی قابل‌مقایسه با آئودی و بی ام و آن دوران داشت اما نسل هشتم این خودرو حتی ارزان‌تر از گلف GTI دو نسل قبل‌تر به نظر می‌رسد. همین موضوع درباره کل محصولات فولکس‌واگن صدق می‌کند. بدانید که برندها تغییر می‌کنند. برخی از آن‌ها تکامل یافته و برخی به زیر کشیده می‌شوند اما معمولاً اکثر آن‌ها دنباله‌روی بازار هستند نه پیروی احساسات و یا افتخارات.

ما نمی‌گوییم که شما هنگام خرید خودرو با یک پاک‌کن کل حافظه خود را پاک کرده و همه برندها را از نو ارزیابی کنید. زیبایی مغز انسان در این است که می‌تواند الگوهایی را تثبیت کرده و به ما اجازه دهد تمامی حروف میان الف تا ی را نادیده بگیرد و به همین خاطر است که هنگام روشن کردن چراغ اتاقتان مجبور نیستید برق را دوباره کشف کنید. به همین دلیل است که شما چهره‌ها را در طبیعت و معماری تشخیص می‌دهید. این غریزه اولیه به شما امکان می‌دهد بجای تحلیل کامل، درباره یک جنگ یا دعوا طی چند ثانیه قضاوت کنید. با این تفاسیر شما باید از روند موجود در صنعت خودروسازی مطلع باشید. نباید قضاوت شما بر اساس وضعیت برندی در ۵ سال پیش باشد زیرا به احتمال بسیار بالا وضعیت آن برند هم‌اکنون تغییر کرده است.

با داشتن مانع ذهنی در مقابل سایر برندها و خودروهایی که نداشته‌اید، انبوهی از گزینه‌های مختلف را کنار می‌گذارید و در این فرایند شاید چندین خودروی باکیفیت را از دست بدهید. اگر تمامی داده‌ها را بررسی کرده و به این نتیجه برسید که خودرویی که ۱۰ سال است می‌رانید هنوز گزینه‌ای مناسب برای شماست پس همچنان همان برند خودروسازی را انتخاب کنید. فقط این کار را با تعصب محض انجام ندهید و واقعیات را در نظر بگیرید. برندها می‌توانند مطمئن‌تر یا بی‌کیفیت‌تر شوند. خودروسازان می‌توانند محصولات بهتر یا بدتر برای رانندگان بسازند؛ اما آن چیزی که ۵ سال قبل انجام داده‌اند نمی‌تواند معیاری برای امروز و یا ۵ سال آینده باشد.

میانگین امتیازات ۵ از ۵

از مجموع ۲۵ رای

source

توسط autokhabari.ir