گزارش سرویس اقتصادی تابناک، مهدی خطیبی در یادداشتی نوشت: هر روز شاهد اظهارنظرهای مختلف در مورد نرخ واقعی دلار هستیم. سوال این است که اگر توافقی صورت گیرد، دلار تا چه میزان کاهش خواهد یافت؟ ابتدا باید پرسش خود را دقیقتر کنیم: منظورمان از کاهش، قیمت واقعی دلار است یا میزان کاهش تحت مداخله دولت؟
پایین آمدن قیمت دلار به معنای تعیین قیمت واقعی آن است؛ اگر مکانیزم بازار تعیینکننده باشد، قیمت دلار به چه میزان خواهد رسید؟ از طرف دیگر، اگر منظور از پایین آمدن، کاهش تحت مداخله دولت است، باید دید که مداخلهکنندگان تا چه حد اجازه کاهش قیمت را میدهند.
قیمت واقعی دلار را میتوان با استفاده از حداقل سه روش علمی و ریاضی محاسبه کرد. اما اگر مداخلهای در کار باشد، نرخ بهینه برای مداخلهکننده چیست؟ واقعیت این است که طی سالهای گذشته به دلیل تحریمها و کسری بودجه، از مکانیزم بازار فاصله گرفته و به مداخله بیشتر نزدیک شدهایم.
در شرایط کنونی، اگر توافقی صورت گیرد و تحریمها برداشته شود، دسترسی ایران به دلارهای بلوکهشده میسر شود و امکان فروش نفت فراهم باشد، به نظر میرسد انگیزه دولت برای مداخله کمتر شده و میتواند نرخهای زیر ۷۰ هزار تومان را تحمل کند و در بلندمدت شاهد کاهش بیشتر نرخ دلار باشد.
در این حالت، انتظار میرود نرخ دلار حتی به زیر ۶۰ هزار تومان نیز برسد. اگر قیمت واقعی دلار ملاک باشد و مداخلهای صورت نگیرد، این نرخ قطعا کمتر از ۷۰ هزار تومان است.
همچنین باید توجه داشت که برای اقتصادی مانند ایران که بیش از ۸۰ درصد واردات آن مربوط به کالاهای سرمایهای و مواد اولیه است، کاهش ارزش پول ملی به بهانه توسعه صادرات منطقی نیست و کمتر از شش ماه این کاهش از طریق افزایش قیمت تمام شده تولید جبران میشود.
نرخ ارز تنها یک متغیر اقتصادی نیست؛ بلکه به احساس غرور و عزت ملی نیز مرتبط است. در زمان تشکیل یورو در دهه ۱۹۹۰ میلادی، یکی از مشکلات جدی پیش روی پول واحد اروپا، تعصب مردم برخی از کشورهای اروپایی به پول ملی خود بود.
اگر مکانیزم بازار تعیینکننده نرخ پس از توافق باشد و تحلیل ما مبنی بر کاهش شدید نرخ دلار به وقوع بپیوندد، باید به فکر سرمایهگذاریهای دلاری و سکهای و طلایی مردم بود. در این صورت، عدهای خوشحال و برخی ناراحت و متضرر خواهند شد.
پیشنهاد میشود در صورت توافق، دولت عمیقاً دست از مداخله بردارد و تعیین نرخ را به بازار بسپرد. در این حالت، اگرچه عدهای که سکه پیشخرید و دلاری و طلایی سرمایهگذاری کردهاند متضرر میشوند، اما رضایت ملی بالا خواهد رفت.
سرمایهها از ذخیرهسازی به صورت دلاری و طلایی خارج و به سمت بخش واقعی اقتصاد یعنی تولید و تجارت و بخش مالی اقتصاد سوق پیدا میکند.
در پایان، سوالی جدی را با خوانندگان مطرح میکنم: آیا ما در شرایط بدون تحریم، قادر به کار کردن با متغیرهای واقعی اقتصادی هستیم؟ آیا کاهش هزینه معاملات و حمل و بیمه و نقل و انتقال پول را دوست داریم و به نفع خود میدانیم؟ باید شرایط کار در حالت بدون تحریم را از همین الان تمرین کنیم. شک نکنید، اصلا راحت نیست و باید بلدشویم. ما سالهاست که اینگونه کار نکردهایم.