گزارشی از حادثه‌ی اخیر در بندرعباس که منجر به فوت و زخمی شدن صدها نفر شد، نشان می‌دهد که این فاجعه نتیجه‌ی مستقیم سوء مدیریت و بی‌توجهی به هشدارهای فنی و مدیریتی بوده است. این حادثه تنها یک نمونه از زنجیره فاجعه‌بار سوءمدیریت است که به دلیل شدت آن، سکوت در برابر آن غیرممکن شده است.

در این حادثه، وزارت راه و شهرسازی به عنوان متولی اصلی سیاست‌گذاری، صدور مجوز، نظارت و کنترل پروژه‌های زیرساختی کشور، نمی‌تواند در جایگاه یک تماشاگر بی‌تقصیر ظاهر شود. این وزارتخانه مسئولیت مستقیم در قبال این حادثه دارد و باید پاسخگو باشد.

با گذشت نزدیک به ۸ ماه از انتصاب وزیر فعلی راه و شهرسازی، هنوز بسیاری از پست‌های کلیدی این وزارتخانه یا در حالت بلاتکلیف هستند یا با سرپرستی اداره می‌شوند. عدم انتصاب رئیس سازمان بنادر و دریانوردی کشور یکی از مهم‌ترین مصادیق این ضعف مدیریتی است.

این سازمان به‌صورت مستقیم مسئول سیاست‌گذاری، بازرسی، ایمنی و هماهنگی فعالیت‌های بندری و دریایی است و در فاجعه بندرعباس، نقش آن از جنبه‌های مختلف قابل بررسی است. در شرایطی که بنادر کشور با تراکم کالا، فشار فعالیت و ریسک‌های مهندسی روزافزون مواجه هستند، چگونه ممکن است این سازمان بدون رئیس رسمی، بدون مدیریت ثابت، و بدون برنامه‌ریزی مشخص رها شود؟

تلاش‌های آشکار وزارتخانه برای انتقال بار مسئولیت به دولت پیشین، بنیاد مستضعفان یا دستگاه‌های دیگر، نه تنها بی‌اثر، بلکه نوعی توهین به شعور افکار عمومی است. هیچ نهادی نمی‌تواند بدون همراهی یا سکوت وزارتخانه‌های تخصصی، چنین پروژه‌هایی را پیش ببرد.

اکنون در آستانه‌ی بحرانی ملی، آنچه افکار عمومی را بیش از خود حادثه جریحه‌دار کرده، بی‌تفاوتی و انکار مسئولیت از سوی مقام‌های دولتی است. مردم انتظار دارند وزارت راه و شهرسازی، نه تنها به‌طور کامل و شفاف گزارش مدیریتی و فنی از حادثه بندرعباس را منتشر کند، بلکه پاسخ دهد که چرا این وزارتخانه در پیشگیری از چنین فاجعه‌ای، حتی حداقل‌های استاندارد مدیریت بحران را نیز رعایت نکرده است.

در شرایطی که کشور با چالش‌های متعددی مواجه است، کوچک‌ترین کارکرد نظام اجرایی باید حفاظت از جان و امنیت مردم باشد و اگر نهادی نتواند این حداقل را تضمین کند، مشروعیت اخلاقی و مدیریتی آن زیر سؤال خواهد رفت.

در پایان باید تأکید کرد: وزارت راه و شهرسازی مسئول است. نه تنها به دلیل اینکه ناظر و سیاست‌گذار است، بلکه به این دلیل که در مدیریت منابع انسانی، در تصمیم‌گیری‌های راهبردی و در اولویت‌بندی بحران‌ها، عملاً عملکردی ضعیف، تأخیری و بی‌اعتنا به هشدارها داشته است.

توسط autokhabari.ir