منتشر شده در 15 مرداد 1404 ساعت 17:00


در ادامه سری مطالب از معرفی ۲۵ مسابقه برتر تاریخ ۷۵ ساله F1 همانطور که وعده کرده بودیم تا هر هفته یک مسابقه را معرفی کنیم، در این مطلب به مسابقه سال ۱۹۹۹ اروپا خواهیم رفت؛ جایی که گرند پری دراماتیک اروپا در سال ۱۹۹۹ در نور برگ رینگ آلمان برگزار شد. فصل ۱۹۹۹ پیش از این ثابت کرده بود که یکی از به یاد ماندنی ترین فصلهای تاریخ فرمول یک است اما دور چهاردهم، صحنه شگفتانگیز دیگری را رقم زد، وقتی که جانی هربرت (Johnny Herbert) پیروزی غیرمنتظرهای را برای خودش در گرندپری اروپا به ارمغان آورد.

به گزارش آخرین خودرو، سال گذشته، بیست و پنجمین سالگرد یکی از پرحادثهترین و نفس گیر ترین فصلهای تاریخ F1 یعنی فصل ۱۹۹۹بود. دور چهاردهم از دور شانزدهم آن فصل، همه چیز را در یک مسابقه خلاصه کرد: گرند پری اروپا در سال ۱۹۹۹ در نور برگ رینگ که شامل شرایط آب و هوایی گوناگون، حوادث مختلف، قهرمانی فصل، جنجالهای فنی و یک برنده جنجالی!

اگر هواداران فکر میکردند فصل ۱۹۹۹ تا این لحظه بسیار پرفشار بوده است آنها در میان شرایط آب و هوایی متغیر نوربرگرینگ، آخر هفته دراماتیک دیگری را نیز در پیش داشتند. در حالی که رقبای عنوان قهرمانی فصل به ویژه میکا هاکینن (Mika Hakkinen) با مشکلات مختلفی روبرو بودند، خودروهای جانی هربرت و روبنس باریکلو با قرار داشتن در میانه خط شروع با بهرهگیری از تصادفی ترسناک در دور اول، چندین spin و کناره گیری های فنی برخی خودروها، رانندگان برتر میدان شدند.
در پایان مسابقه جانی هربرت رانندهای بود که با زمانبندی عالی برای انتخاب لاستیکهای wet، پیروز شد در حالی که باریکلو که مدت زمان قابل ملاحظهای را به خاطر استفاده از لاستیکهای لغزنده از دست داده بود، در جایگاه سوم و پشت سر Jarno Trulli’s Prost قرار گرفت. این جایگاه اول لحظهای بهیادماندنی و احساسی برای هربرت بود، کسی که در دوران جوانی و با تکیه بر اتومبیلهای تکسرنشین خود، بر آسیبهای شدید غلبه کرده و سومین و آخرین پیروزی خود در مسابقات فرمول یک را به ثبت رساند. همچنین این مسابقه برای تیمی که توسط جکی استوارت، قهرمان سابق جهان و پسرش رهبری میشد بسیار با اهمیت بود زیرا آنها در سومین و آخرین فصل مسابقات فرمول یک خود، پیش از فروش به فورد و جگوار، به یک پیروزی تاریخی دست یافتند.
صحبتهای جانی هربرت، راننده برنده گرندی اروپا در سال ۱۹۹۹
«اولین چیزی که متوجه شدم این است که وقتی وارد خط شروع شدم. من چهاردهم و روبنز پانزدهم بودند و تنها چیزی که به خاطر دارم این است که باد مستقیماً در پیست میوزید. وقتی به سمت پیچ ۱ میروید، با وزش باد همه چیز متفاوت میشود. مسابقه شروع شد و باران هم شروع شد! وقتی داشتم برای توقف در دور اول به pit stop میآمدم، در انتهای مسیر به من گفته شد تا برای شرایط کاملا بارانی آماده باشم. خوشبختانه تصمیم درستی بود و من ۱۲ ثانیه سریعتر از هر رانندهای بودم.»
«پیروزی در این پیست خیلی خاص بود، چون یکی از آخرین بردهای سر جکی افسانهای در این پیست اتفاق افتاده بود. بنابراین من از خودم راضی بودم اما فکر میکنم احتمالاً بیشتر از تیمم راضی بودم که سخت کار کرده بودند و کنار من بودند. دیدن لبخند روی صورت آنها وقتی به گاراژ برمیگردی همیشه لذتبخش است و به خاطر آنهاست که من توانستم آخرین برد خود را به دست بیاورم.

نقل و قول دیو ردینگ (Dave Redding)، مهندس عملیاتی مسابقه از آن لحظات
«من آن زمان به دادههای خودرو و سلامت آن نگاه میکردم و همه موارد را دوباره بررسی کردم اما از آنجایی که همه تیمها با تغییر شرایط، مدام توقف میکردند و لاستیکها را عوض میکردند، باورتان نمیشد که نتیجه چه خواهد شد بنابراین ما تصمیم به تغییر استراتژی گرفتیم و فکر کردیم که ما این مسابقه را خواهیم برد. در آن روزها ما رادارهایی به این شدت پیشرفته نداشتیم، واقعاً بیشتر حدس و گمان بود. حتی الان در اسپا بلژیک، پیشبینی وضعیت آب و هوا با رادار و هر چیز دیگری که در دسترس دارید، بسیار دشوار است. آیا شانس دخالت شد؟ تا حدودی بله زیرا بدیهی است اما آیا ما در زمان مناسب تصمیمات درستی گرفتیم؟ کاملاً.»
صحبتهای روبنس باریکلو (Rubens Barrichello)، یکی از رانندگان گرندپری اروپا
«به محض اینکه ماشین را روی پیست گذاشتیم، فوقالعاده بود. برای من، یکی از نکات برجسته، پیشتازی در جایزه بزرگ برزیل بود. کسب pole position و مقام سوم در مگنی-کورس (Magny-Cours) بسیار عالی بود. نوربرگرینگ برای تیم فوقالعاده بود اما برای من ناامیدکننده بود زیرا من به رانندگی با تایرهای slick ادامه دادم که تصمیم اشتباهی بود. البته به همین دلیل در سال ۲۰۰۰ در هوکنهایم با فراری برنده شدم اما در نوربرگرینگ نتیجه نداد. اگر باران نبود، من برنده میشدم! اما با این حال، عضویت در این تیم برای من فوقالعاده بود؛ آن فصل ۹۹ فرصت بسیار خوبی به من داد، بنابراین بسیار سپاسگزارم.»

در حالی که هربرت، باریکلو و تیم آنها همگی شایستهی لذت بردن از این جشن بودند، عوامل متعددی در نتیجه نقش داشتند. اولاً، شرایط مسابقه که باعث چنین نتیجهای شد چندین راننده، از جمله هاکینن، با استفاده از لاستیکهای نامناسب در زمان نامناسب، در جایگاه پنجم قرار بگیرد و مکلارن را در جایگاه پایینتری قرار دهد. سپس، در فراری، یک پیتاستاپ اشتباه و آهسته، جایی که مکانیکها به طرز ناامیدکنندهای به دنبال یک لاستیک گمشده میگشتند! باعث شد که ایروین (Irvine)، پس از تصادف منجر به شکستگی پای مایکل شوماخر در سیلورستون، نقش رهبری تیم را در فراری بر عهده گرفته بود در رتبه هفتم و خارج از zone امتیاز قرار بگیرد.
همچنین spin و لغزشهایی از صدرنشینان مسابقه از جمله دیوید کولتارد (David Coulthard)، جیانکارلو فیزیچلا از بنتون (Benetton’s Giancarlo Fisichella) و رالف شوماخر از ویلیامز (Williams’ Ralf Schumacher) که پنچر شد در این پیروزی برای جانی هربرت نقش مهمی داشتند. مسلماً دردناکترین این اتفاقات را تیم جردن (Jordan) و هاینز-هارالد فرنتزن (Heinz-Harald Frentzen) متحمل شدند که در موقعیت pole sitter شروع کرده بودند اما پس از pit stop، موتورشان خاموش شد و از مسابقه کنار رفتند!

نکته جالب این است که اگر قرار بود آرزو کنید کس دیگری در این مسابقه برنده شود، نمیشد فرد بهتری از جانی هربرت که قهرمانی فرمول ۳ بریتانیا را برای تیم جردن به دست آورده بود، و جکی هم که موفق شده بود یک تیم فرمول یک مستقل راهاندازی کند، پیدا کنید. در حالی که تیمهایی همچون جردن یا فراری شایسته برنده شدن نیز بودند، دیدن اینکه یک تیم نسبتا ضعیف و تازه تاسیس به این پیروزی دست یافت، بسیار لذتبخش بود.

source