منتشر شده در 10 آذر 1404 ساعت 08:00

گسترش جایگاههای شارژ در شهرها و جادههای بین شهری اکنون به مهمترین نیاز برای توسعه و ترویج خودروهای برقی و پلاگین هیبریدی در ایران تبدیل شده است.
بحران زیرساخت و تهدیدی که مردم را از خودروهای برقی دور میکند
تصور کنید از فردا تعداد تمام پمپ بنزین های کشور به نصف برسد؛ چه میشود؟ مردم تا جای ممکن از خودرو استفاده نمیکنند و تا زمان بازگشت تعداد جایگاهها به وضعیت عادی، چارهای جز اتکا به حملونقل عمومی یا دور کاری ندارند. همین وضعیت امروز درباره خودروهای برقی و پلاگین هیبریدی وجود دارد؛ فقط با تفاوتی تلخ تر. در روزهایی که آلودگی هوا تهران و دیگر شهرها را دربر گرفته، دوباره همه مسئولان به فکر افتادهاند که چگونه باید کیفیت هوا را بهبود داد. از نظر کارشناسان، منطقی ترین راه افزایش سهم خودروهای برقی و هیبریدی است، اما یک سد بزرگ همچنان پابرجاست: نبود جایگاههای شارژ در شهرها و جادههای بین شهری. مردم از ترس ماندن در جاده، از خرید این خودروها صرفنظر میکنند.
ترس از ماندن در جاده، ترمزی نامرئی برای توسعه خودروهای برقی
تصور کنید با خانواده در جاده هستید و ناگهان شارژ خودرو تمام میشود؛ هیچ جایگاهی در دسترس نیست و حتی کسی نمیتواند به سادگی کمکتان کند. این سناریو آن قدر دلهرهآور است که بسیاری از مردم تنها به همین دلیل، سراغ خودروهای برقی یا پلاگین هیبریدی نمیروند. اما مشکل فقط در جاده نیست. در شهر هم وضعیت میتواند حتی بدتر باشد؛ شما برای چند کار مهم از خانه بیرون آمدهاید اما در ترافیک گرفتار میشوید، از کولر یا بخاری استفاده میکنید و شارژ به پایان میرسد. وقتی به یکی از معدود جایگاههای شارژ شهر میرسید، چند خودرو دیگر از شما جلوترند و فرآیند شارژ هم طولانی است. چند ساعت انتظار، در حالی که کارهای مهم عقب افتاده، برای هر شهروندی کابوس است. همین تجربههای احتمالی باعث شده مردم اعتماد کافی به این فناوری نداشته باشند.
چرا گسترش جایگاههای شارژ در شهرها و جادههای بینشهری ضروری است
وجود و حفظ و توسعه مداوم جایگاههای شارژ در شهرها و جادههای بین شهری یک ضرورت انکار نشدنی است. اما چالش فقط ساخت جایگاه نیست؛ تأمین برق پایدار برای این ایستگاهها نیز مسئلهای اساسی است. ساخت جایگاه در مناطق کمجمعیتِ کویری سادهتر است چون میتوان از نیروگاههای کوچک خورشیدی استفاده کرد. بحران اصلی در شهرهای پرجمعیت و محورهای پرتردد شکل میگیرد؛ جایی که شبکه برق موجود حتی برای مصرف روزمره هم تحت فشار است. بنابراین توسعه جایگاه بدون برنامه تأمین برق، فقط ساخت یک سازه بیاستفاده است.
انحصار؛ گرهای که اجازه توسعه زیرساخت را نمیدهد
بخش مهمی از مشکلات زیرساختی کشور ریشه در دو واژه دارد: انحصار و مالکیت دولتی. اگر قرار است شبکه جایگاههای شارژ در شهرها و جادههای بین شهری با سرعت بالا توسعه یابد، راهی جز مشارکت واقعی بخش خصوصی وجود ندارد. «مشارکت واقعی» یعنی دعوت از همه سرمایهگذاران علاقهمند، یعنی خصوصیسازی و نه خصولتی سازی، یعنی کاهش موانع اداری، حذف بروکراسی فرساینده و جلوگیری از ایجاد محدودیتهای غیرضروری که سرمایهگذار را فراری میدهد. تجربه ثابت کرده بخش خصوصی هرجا وارد شده، سرعت اجرای پروژهها افزایش یافته است، چون سرمایه خود را وسط گذاشته و برای رسیدن به سود باید پروژه را سریع و باکیفیت به پایان برساند. نقش دولت در این میان فقط باید نظارت دقیق و تخصصی باشد؛ نه تصدیگری و نه سدسازی.
بخش خصوصی چگونه میتواند بحران زیرساخت شارژ را حل کند
اگر تمام امکانات حاکمیت بسیج شود، باز هم با توجه به مشکلات متعدد کشور، رسیدن به سرعت لازم برای توسعه زیرساخت دشوار است. اما بخش خصوصی ظرفیتهایی دارد که نباید نادیده گرفته شود: سرمایه مالی، نیروی متخصص، ابزارآلات و مهمتر از همه، سرعت بالا در اجرا. ساخت جایگاههای شارژ در شهرها و جادههای بین شهری زمانی موفق خواهد بود که مدل اقتصادی آن برای بخش خصوصی جذاب باشد؛ یعنی امکان بازگشت سرمایه، تضمین خرید برق، حمایتهای قانونی و معافیتهای محدود و هدفمند. کشورهایی مانند ترکیه، امارات و حتی عربستان با همین مدل توانستهاند طی چند سال شبکه گستردهای از ایستگاههای شارژ ایجاد کنند.
چقدر جایگاه شارژ لازم داریم؟ معیار واقعی توسعه چیست؟
تا زمانی که تعداد جایگاههای شارژ خودروهای برقی در شهرها، روستاها و جادههای کشور دستکم پنج درصد بیشتر از نیاز واقعیِ مبتنی بر تعداد خودروهای واردشده نباشد، نمیتوان گفت زیرساخت شارژ ایجاد شده است. معیار جهانی توسعه این است که «چشم شهروند به شارژر بیفتد، نه اینکه شارژر را جستوجو کند». در کنار این مسئله، زیرساخت شارژ خانگی، دیواری و پارکینگی نیز باید همزمان توسعه یابد. هیچ کشوری با تکیه صرف بر شارژرهای عمومی موفق نشده بازار خودرو برقی را گسترش دهد؛ کاربران باید بتوانند شبها در خانه یا محل کار خود نیز شارژ بگیرند.
source