تانک جزو مشهورترین جنگافزارهای دنیاست که همه میشناسند اما این بار میخواهیم به تاریخچه پیدایش آن در جنگ جهانی اول بپردازیم.
برای اینکه فرمانده بسیار خوبی باشید باید قدرت رهبری فوقالعادهای داشته باشید. هوشیاری تاکتیکی، کاریزما، توانایی پذیرش نظرات گوناگون و تمام ویژگیهای ارزشمند دیگر تا حد زیادی در یک چیز خلاصه میشوند: توانایی دیدن یک مشکل و چگونگی رفع آن با استفاده از منابع موجود. در نبردهای نظامی که جان هزاران و میلیونها انسان میتواند به فردی با چنین تواناییهایی بستگی داشته باشد. حتی توانمندترین انسانها نیز نمیتوانند بدون در دست داشتن ابزارهای مناسب به دستاوردهای چشمگیر برسند و کشور بریتانیا در جنگ جهانی اول نیز یک ابزار بسیار ویژهای نیاز داشت. این ابزار ویژه در نهایت به تانک بدل شد…
تقریباً همه مردم تانک را مترادف با نبرد نظامی میدانند. این وسایل نقلیه زرهی و سنگین از گذشته تا به امروز نقش مهمی در جنگها داشته است. با گذشت بیش از یک قرن از تولید تانک، به سختی میتوان تصور کرد که توسعه آن در جنگ جهانی اول چقدر دشوار بوده است. البته تأثیر اولین تانک دنیا روی شکلدهی نبردهای نظامی آتی را نیز نباید دستکم گرفت. در این مقاله میخواهیم داستان توسعه ابزار شگفتانگیزی را بیان کنیم که میتوانست به چالشهای منحصربهفرد میدانها جنگ غلبه کند. این مقاله نشان میدهد که فشار عملیات و منابع محدود دوران جنگ چگونه باعث شکلگیری چنین جنگافزاری شده است.
در زمان جنگ جهانی اول نیروهای متفقین منابع بسیاری را به نبرد اختصاص دادند اما تنها توانستند قابلیتهای تولید، سیستمهای حملونقل و نیروهای نظامی را گسترش دهند. به همین خاطر منابع یاد شده باید روی مکانهای استراتژیک و کلیدی تمرکز میکردند. نتیجه حملات مکرر و استحکامات در مکانهای مهم ایجاد خندقهای بزرگ بود. مواضعی که در سراسر میدانها نبرد و در امتداد طرفین ایجاد شده بود به عنوان سرزمین هیچکس شناخته میشد. تلاش برای تصرف سنگر دشمن امری بسیار خطرناک بود و معمولاً باعث میشد نیروهای حمله کننده بهطور کامل در تیررس دشمن قرار گیرند. با ادامه جنگ، استراتژیهایی همچون حملات شبانه برای به حداقل رساندن تلفات نیروها و سربازان بکار گرفته شد. به منظور حل چنین مشکلاتی، سنگرهایی با برخی اقدامات حفاظتی همچون طراحیهای پیچیدهتر تأسیس شد. این سنگرها دارای طرحهای زاویهداری بودند که رسیدن نیروهای دشمن به مواضع ایجاد شده را تا حدود زیادی مختل میکرد. با وجود چنین وضعیتی، چگونه میتوان خطوط دشمن را بدون حمله به سربازانی که بهصورت دستهجمعی جان خود را از دست میدهند شکست؟
یک وسیله حملونقل زرهی و سنگین که توانایی نفوذ به خطوط دفاعی دشمن را داشته و بتواند در برابر آتش آنها دوام بیاورد گزینهای ایده آل محسوب میشد. همین خط فکری موجب ایجاد سازمانی ویژه برای ساخت چنین سلاحی شد. باید گفت سنگرهای شیبدار در جنگ جهانی اول همانند یک کابوس بود و عبور از سیمهای خاردار در بهترین حالت فقط زمان بیشتری میبرد. در بدترین حالت نیز این خطوط دفاعی کاملاً کشنده و غیر قابل عبور جلوه میکردند. به همین منظور تولید سلاحی کارا که بتواند از این موانع عبور کرده و ضرباتی را نیز به دشمن وارد کند بسیار ایده آل بود. بر همین اساس، ارتش بریتانیا اولویت بالایی برای این موضوع قائل شد. وینستون چرچیل که رهبری بریتانیا در جنگ جهانی اول را بر عهده داشت اولین لرد دریاسالار در سال ۱۹۱۵ محسوب میشد. او نقشی اساسی در ایجاد کمیته لندشیپ دریاسالاری داشت. وظیفهاین کمیته تولید وسیله نقلیهای بود که بتواند بنبست ایجاد شده توسط سنگرها و سیمخاردارها را بشکند تا مسیری برای پیادهنظام ایجاد شود. البته که این کمیته وظیفهای بسیار سنگین داشت. عبور از سنگرها برای وسایل نقلیه به اندازه عبور پیادهنظام خطرناک بود و درعینحال مشکلاتی همچون ناهمواریهای زیاد، آتش مستقیم دشمن و… نیز وجود داشت.
خودروهای زرهی که در ابتدای جنگ بکار رفته بودند نمیتوانستند این مأموریت را انجام دهند و یک آزمایش که با غلتکهای بخار انجام شد، به دلیل گیر کردن در گلولای بینتیجه ماند. رئیس این کمیته، مدیر ساختوساز نیروی دریایی بریتانیا بود. تا جولای ۱۹۱۵، مهندسان بریتانیایی یک وسیله نقلیه زرهی و بسیار منحصربهفرد را که از ترکیب قطعات تراکتور و خودروهای زرهی ساخته شده بود تست کردند. این وسیله نقلیه بجای لاستیک از زنجیر استفاده میکرد. تستها نشان داد که این وسیله جدید پتانسیلهایی برای تبدیل شدن به آنچه که در نهایت تانک نام گرفت دارد. پیش از آنکه تانکهای بزرگ تولید شوند، تانک نمادین و ۱۸ تن موسوم به ویلی کوچک در سال ۱۹۱۵ تولید شد. احتیاج همان نیرو محرکهای بود که باعث اختراع ویلی شد. در آن زمان کارخانه مخصوصی برای تولید تانک وجود ندارد و به همین خاطر وظیفه تولید آن به شرکت فاستر اند کو سپرده شد. ویلی کوچک ۲.۷ متر ارتفاع داشت و طول و عرضش به ۷.۹ و ۲.۷ متر میرسید. پیشرانه ۶ سیلندر ۱۳ لیتری ساخت دایملر نایت که ۱۰۵ اسب بخار قدرت داشت در عقب تانک نصب شده بود.
واضح است که اطمینان از عدم آگاهی دشمن از توسعه سلاحهای مرموز و سری امری ضروری به شمار میرود. به همین خاطر ناک تانک دارای دو ریشه جدا بوده است. این واژه هم به شکل شبیه به مخازن یا تانکهای آب اشاره کرده و درعینحال هیچچیزی از ماهیت این ماشین زرهی را افشا نمیکند. درصورتیکه سربازان بریتانیایی از تانکها استفاده نمیکردند هیچچیزی از آنها را نمیدانستند. یکی از کهنه سربازان بریتانیایی میگوید وقتی برای اولین بار تانکها را دیدیم از فرماندهان درباره آنها پرسیدیم و آنها گفتند که این وسایل تانک نام دارند. طبیعتاً ما به تانک یا مخزن آب فکر میکردیم و دلیلی هم نداشت که به غیر آن فکر کنیم.
اما مارک I اولین تانک رسمی مورد استفاده در نبردهای جنگ جهانی اول بوده است. این تانک ۲۸ تنی ۸ نفر خدمه داشته و از مسلسلهای مختلف از جمله مسلسل ۷.۶۲ میلیمتری استفاده کرده است. زره ۱۲ میلیمتری نیز بسیار قویتر از تانکهای اولیه بود. البته مارک I عمر نسبتاً کوتاهی داشت و تنها ۱۵۰ عراده از آن ساخته شد؛ اما این ایده مرگبار پتانسیلهای زیادی داشت و ارتش بریتانیا به توسعه هرچه بیشتر آن علاقه نشان داد. در آوریل ۱۹۱۷ تانک مارک II وارد میدان نبرد شد و نیروهای بریتانیایی با استفاده از آن توانستند از حملات فرانسه پشتیبانی کنند.
این تانک میتوانست به سرعت ۶ کیلومتر در ساعت برسد اما نقطهضعف آن به عدم وجود زره واقعی مربوط میشد. به همین خاطر عنصر کلیدی دیگری برای تانکها تولید شد. پاسخ بریتانیا به مشکل سرعت پایین و زره ضعیف تانکها توسعه مدلهای مشابه با هدف حمل سربازان بود. مارک IIS نتیجه چنین ایدهای بود که ۵۰ عراده از آن برای آموزش پرسنل تولید شد. ارتش بریتانیا به دنبال توسعه مارک IV به عنوان محصولی تمامعیار بود و میخواست ۲۰۰۰ عراده از آن را بسازد اما زمانی که نیاز بیشتری به این تانک در نبردهای سال ۱۹۱۷ احساس شد ارتش توانایی تأمین همه آنها را نداشت و به همین خاطر بریتانیاییها مجبور شدند نمونههای آموزشی را به نبرد اعزام کنند.
بریتانیا تنها کشوری نیست که تانکها را بکار گرفته است. اولین تانک کشور فرانسه با نام اشنایدر C.A.1 شناخته میشود و ۱۲۱ عراده از آن در آوریل ۱۹۱۷ راهی میدانها نبرد شدند. سلاح اصلی این تانک دارای گلوله ۷۵ میلیمتری بوده است. پس از آن نیز تانک مشهور رنو FT تولید شد. پس از پایان جنگ، ارتش آلمان مجبور شد در پاسخ به دشمن تانک خود را بسازد. این تانک فقط میتوانست گلوله ۱۳ میلیمتری بزرگی را شلیک کند و زره تانکهای دشمن را از بین ببرد؛ اما اولین و تنها تانک آلمان در جنگ جهانی اول A7V نام داشت که سریعتر و مقاومتر از تانکهای متفقین بود و میتوانست به سرعت ۱۴ کیلومتر در ساعت دست یابد. این هیولای ۳۳ تنی به گونهای طراحی شده بود که زنجیرهایش داخل پوسته زرهی پنهان شود. این تانک حتی برخلاف تانکهای دشمن به سیستم تعلیق مجهز شده بود و از سلاح ۵۷ میلیمتری و مسلسلهای MG 08 سود میبرد.
اما عملکرد تانکها در جنگ جهانی اول چگونه بود؟ با اینکه تانکها در جنگ جهانی دوم نقشی اساسی داشتند اما در آغاز جنگ جهانی اول وضعیت متفاوتی حاکم بود. مدلهای اولیه مشکلات مکانیکی متنوعی داشتند و اولین حضور آنها در میدان نبرد نشان داد که چه چالشهایی پیش رو است. این مشکلات به حدی برجسته بودند که از ۴۹ تانک مارک I بریتانیا که برای حمله مهیا شده بودند، ۴۰ تانک یا توسط آتش دشمن از بین رفت و یا به خاطر مشکلات فنی زمینگیر شدند. علاوه بر این، خود مارک I هم سلاحی مرگبار نبود. این تانک سریعاً بهبود یافت و تغییراتی در زنجیرها و سیستم ترمز آن اعمال شد تا بهتر بتواند بر استحکامات دشمن فائق آید. همین تغییرات مسیر را برای توسعه تانک مارک IV همواره ساخت و ضخامت زره آن بیشتر از نسخههای اولیه بود. در مجموع ۱۲۲۲ عراده تانک مارک IV ساخته شد و تعداد زیادی از آنها در نبرد کامبرای در نوامبر ۱۹۱۷ حضور یافتند. پنج ماه بعد این تانکها با A7V درگیر شدند تا به این ترتیب عصر جدیدی از جنگها ظهور یابد.
source