در روزهای پایانی سال ۱۴۰۳، بانک مرکزی اعلام کرد که سقف تسهیلات خرید، ساخت و جعاله مسکن افزایش یافته است. بر اساس این تصمیم، وام خرید و ساخت مسکن برای زوجین تهرانی از ۸۰۰ میلیون تومان به یک میلیارد تومان و وام جعاله از ۱۶۰ میلیون تومان به ۲۸۰ میلیون تومان رسیده است. اما وقتی شرایط بازپرداخت را بررسی کنیم، حکایت از یک کابوس می شود.
اگر ما شرایط فعلی بانک مسکن را در نظر بگیریم، یعنی بازپرداخت به روش ساده، یعنی نرخ سود ۲۲.۵ درصد و بازپرداخت ۱۲ ساله در مورد وام جدید هم همین مدل اعمال می شود. این یعنی متقاضی باید ماهانه ۲۰ میلیون و ۱۳۷ هزار تومان برای وام مسکن و ۳ میلیون و ۳۰ هزار تومان برای وام جعاله بپردازد. مجموع اقساط ماهانه ۲۳ میلیون تومان است که به راستی مشهود است یک عدد ناقابل است.
در نهایت، این خانوار پس از ۱۴۴ ماه، باید حدود ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان به بانک بازگرداند. از این مبلغ، ۲ میلیارد و ۲۰ میلیون تومان فقط سود وام است، یعنی بسیار بیشتر از اصل تسهیلات. सवابرا اینجاست، که آیا سیاستگذار پولی کشور در دنیای واقعی زندگی میکند، یا صرفاً مشغول بازی با اعداد و ارقام است؟
جنبه دیگر این وام، این است که آیا یک کارگر با حداقل حقوق ۱۰ میلیون و ۳۹۹ هزار تومانی در سال جدید، میتواند چنین اقساطی را پرداخت کند؟ یا باید انتظار داشته باشیم که این خانوارها در کنار کار روزانه، یک شیفت هم برای پرداخت قسط کار کنند آن هم بدون هزینه های جاری زندگی.
اما طنز تلخ ماجرا اینجاست که این وام دقیقاً برای خرید چند متر خانه در پایتخت کافی است؟ با فرض میانگین قیمت ۵۰ میلیون تومان برای هر مترمربع خانه، یک متقاضی میتواند تنها حدود ۲۵ متر خانه بخرد. یعنی ۱۲ سال تلاش کند، خون دل بخورد، ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان به بانک بپردازد، و در نهایت، یک اتاق کوچک نصیبش شود.
بنابراین، بانک مرکزی و سیاستگذاران پولی بر چه اساسی چنین تصمیمهایی میگیرند؟ آیا حتی یک لحظه به قدرت خرید مردم و واقعیت اقتصادی جامعه فکر میکنند؟ یا صرفاً دوست دارند با عددهای میلیاردی بازی کنند و در نهایت، یک وام غیرقابل استفاده را به نام طرح حمایتی جا بزنند؟