در ادبیات اقتصادی ایران، مفهوم داخلی‌سازی به یک شعار برای خودکفایی تبدیل شده است. هر خودرویی که برای مونتاژ در ایران انتخاب می‌شود، باید پس از مدتی کوتاه و چند نمونه کاملاً وارداتی، به سمت داخلی‌سازی حرکت کند. این فرآیند معمولاً با تعویض لاستیک‌ها و شیشه‌های خودرو با نمونه‌های تولید داخل آغاز می‌شود.

نکته دردناک در مورد داخلی‌سازی خودروهای مونتاژی در ایران این است که علی‌رغم سابقه چندین‌دهه مونتاژ در کشور، کیفیت قطعات مونتاژی در ایران هرگز به مرز برابری کامل با نمونه اصلی کشور مبدا نرسیده است.

در سوی دیگر ماجرا، وزارت صمت با ابلاغ آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌های مختلف، سال‌هاست که در تلاش برای افزایش میزان داخلی‌سازی خودروهاست. اما مشکل زمانی رخ می‌دهد که وزارت صمت متر و خط‌کش خود را برای بهبود و توسعه داخلی‌سازی بر مبنای کمیت و درصد ساخت داخل قرار داده است، نه بر مبنای کیفیت و ارتقای زیرساخت‌ها.

آنچه امروز به عنوان موفقیت در داخلی‌سازی از آن یاد می‌شود، تنها رشد میزان و حجم است، اما پرسش اساسی این است که آیا مصرف‌کننده، که با مشکلات کیفی، ایمنی و دوام خودروها دست و پنجه نرم می‌کند، برای این آمارها ارزشی قائل است؟

بسیاری از خریداران اظهار می‌دارند که قطعات داخلی‌سازی‌شده نه تنها مزیت رقابتی نسبت به نمونه‌های وارداتی ندارند، بلکه در بسیاری موارد از قطعات چینی درجه دو نیز ضعیف‌تر هستند. وقتی خودرویی با پیشرانه معتبر جهانی اما لاستیک و شیشه ضعیف داخلی به بازار عرضه می‌شود، آنچه به گوش می‌رسد، پژواک وعده‌هایی است که تحقق نیافته‌اند.

این عامل باعث می‌شود تا مشتریان خودرویی با قیمت ۳ میلیارد تومان را خریداری کنند اما هندلینگی با کیفیت نصف قیمت این خودروها را دریافت کنند، در نتیجه در اولین فرصت با پرداخت هزینه‌ای ناروا اقدام به تعویض تمام لاستیک‌های خودروی خود می‌کنند.

پروژه تندر ۹۰ همواره به‌عنوان نقطه عطفی در تلاش برای داخلی‌سازی قطعات معرفی شده است؛ خودرویی که بخشی از قطعاتش با الگوی نمونه فرانسوی در داخل تولید شد. اما باید گفت «مشابه‌سازی» لزوماً به معنای «کیفیت برابر» نیست.

در بسیاری از کشورهایی که تجربه موفق صنعتی‌شدن را پشت سر گذرانده‌اند، مونتاژ تنها مرحله‌ای گذرا برای انتقال فناوری و توسعه زیرساخت‌های بومی بوده است. اما در ایران، مونتاژ نه مسیر، بلکه تبدیل به کشتی‌ای لنگر انداخته در ساحل بحران‌ها شده است.

واقعیت این است که کیفیت قطعات ایرانی با نمونه‌های خارجی قابل قیاس نیستند، اما از سوی دیگر، این مونتاژ با هر کیفیتی منجر به اشتغال و چرخش درآمد در سیستم تولید کشور است، موضوعی که چالش اصلی را رقم زده و گمراهی اذهان بر سر دوراهی انتخاب یکی از این راه‌ها است.

از اصلی‌ترین چالش‌ها و تعارض‌های داخلی‌سازی خودروهای مونتاژی در ایران می‌توان به بهره‌وری ناپایدار، رکود فناوری و نبود نوآوری، اشتغال کم‌عمق و کوتاه‌مدت اشاره کرد.

وسواس بر درصد ساخت داخل، اگر بدون پشتوانه فناوری و کیفیت باشد، سرانجامی جز عددسازی نخواهد داشت. عددهایی که نه کیفیت را تضمین می‌کنند و نه اعتماد مشتری را جلب می‌کنند. مسیر توسعه از احترام به مصرف‌کننده آغاز می‌شود و این احترام نه در شیشه داخلی یا پلاستیک تزئینی، بلکه در ایمنی، دوام و عملکرد خودرو معنا می‌یابد.

صنعت خودروی ایران باید از ویترین‌های خودکفایی صوری فاصله بگیرد و به آیینه‌ای از توسعه واقعی بدل شود.

توسط autokhabari.ir